مَن هَمينَم ...!!

نَه چشمآن آبــے دارَم

نه کفشهآے پآشنِه بُلنَد

هَميشِه کَتآنـے مـے پوشَم

روي چَمَن هآ غَلت ميزَنَم

عِشوه ريختَن رآ خوب يادَم نَداده اَند

وَقتـے اَز کِنارَم رَد ميشوے بوے اُدکُلنَم مَستت نميکُند

نگرآن پآک شدن رُژ لَب و ريملَم نيستَم

لآک نآخن هآيم اَز هزآر مترے داد نميزَند

گآهـے اَز فَرط غُصّه بلنَد دآد ميزَنم

خدآيَم رآ بآ تَمآم دُنيآ عَوض نميکُنم

و بَعضـے آدم هآے اَطرافَم رآ هَم بآ تَمآم دُنيآ عَوض نميکُنم

شَبهآ پآيه پَرسه زَدن دَر خيآبآن و مهمآنـے نيستَم

بَلد نيستَم تآ صُبح پآے گوشـے پِچ پِچ کُنم

وَ بگويَم دوستَت دآرَم وقتـے حتـے

به تِعدآد حروف دوستَت دآرَم هَم ، دوستَت ندآرَم

وَلـے اَگر بگويَم دوستَت دآرَم ،

دوست دآشتَنم حَد ومَرزے ندآرَد

مَن خآلِصآنه هَمينَم

 

...


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 30 خرداد 1393برچسب:, | 2:55 | نویسنده : darya |

ازم پرسید: تونستی توی این مدت فراموشش کنی؟

خاک سیگارمو تکوندمو گفتم: آره

توی این یک سال وشش ماه وهفده روز وپنج ساعتی که رفته

یه دفعه هم بهش فکر نکردم...

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 30 خرداد 1393برچسب:, | 2:54 | نویسنده : darya |

ﮔﺎﻫﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻟﻢ ﻫﻮﺱ ﺷﯿﻄﻨﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﯿﻄﻨﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮎ ﺣﺮﻑ ﺗﻮ ﭘﺸﺖ ﺑﻨﺪ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ که ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ

ﻣﮕﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻬﺖ ﻧﺮﺳه

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 30 خرداد 1393برچسب:, | 2:50 | نویسنده : darya |

صفحه ی سفید کاغذ

می خواهم از تو نقشی بکشم

چشم؛ چشم دو ابرو

تا همین جا کافی ست

می نشینم سیر

نگاهت میکنم

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 30 خرداد 1393برچسب:, | 2:50 | نویسنده : darya |
.: Weblog Themes By RoozGozar.com :.

  • قالب وبلاگ
  • اس ام اس
  • گالری عکس